محل تبلیغات شما



امامت

حسن بن علی دومین امام شیعیان است. او بعد از شهادت امام علی (ع) در ۲۱ رمضان سال ۴۰ق، به امامت رسید و به مدت ۱۰ سال این مقام را بر عهده داشت.[۱۴] شیخ کلینی (درگذشته ۳۲۹ق) در کتاب کافی مجموعه روایات مربوط به نصب حسن بن علی به امامت را گردآوری کرده است.[۱۵] بر اساس یکی از این روایات، امام علی(ع) پیش از شهادت و در حضور فرزندان خود و بزرگان شیعه، کتاب و سلاح (از ودایع امامت) را به فرزندش حسن داد و اعلام کرد که پیامبر به او فرمان داده که حسن را وصیّ خود قرار دهد.[۱۶] بنابر روایتی دیگر، امام علی هنگام حرکت به سوی کوفه برخی از ودایع امامت را نزد ام سلمه امانت گذاشت و امام حسن پس از بازگشت از کوفه، آنها را از وی تحویل گرفت.[۱۷] شیخ مفید (درگذشته ۴۱۳ق) نیز در کتاب ارشاد گفته است حسن(ع) وصیّ پدرش در میان فرزندان و اصحاب وی بوده است.[۱۸] همچنین برای امامت حسن بن علی(ع)، به روایاتی از پیامبر(ص) همچون اِبنای هذانِ امامان قاما او قَعَدا (ترجمه: این دو پسرم، امام هستند خواه قیام کنند یا نکنند) »[۱۹] و نیز حدیث دوازده خلیفه[۲۰] استدلال شده است.[۲۱] امام حسن(ع) در چند ماه اولیه دوران امامت، ساکن کوفه و عهده‌دار منصب خلافت بود.

دوران کوتاه خلافت

امام حسن مجتبی از ۲۱ رمضان سال ۴۰ق[۸۶] به مدت ۶ الی ۸ ماه خلیفه مسلمانان بود.[۸۷] اهل سنت او را با توجه به حدیثی منسوب به پیامبر(ص)، آخرین خلیفه از خلفای راشدین دانسته‌اند.[۸۸] خلافت او با بیعت مردم عراق و همراهی سایر سرزمین‌های اطراف آغاز شد.[۸۹] اهالی شام به رهبری معاویه با این خلافت مخالفت کردند.[۹۰] معاویه با همراهی سپاهیانی از شام به جنگ اهل عراق آمد.[۹۱] این جنگ در نهایت به صلح و واگذاری خلافت به معاویه، نخستین خلیفه اموی انجامید.[۹۲]

 

برای مطالعه بیعت مسلمانان و مخالفت اهل شام به ادامه مطلب مراجعه کنید.


جنگ و صلح با معاویه

مهمترین رویداد ی در زندگی حسن بن علی(ع)، جنگ با معاویه است که به صلح انجامید.[۱] همزمان با بیعت مردم عراق با حسن بن علی، و تایید ضمنی آن از سوی مردم حجاز و یمن و فارس،[۲] اهالی شام با معاویه بیعت کردند.[۳] معاویه در سخنرانی‌های خود و در نامه‌‌نگاری‌هایی که با امام حسن داشت، بر تصمیم جدی خود برای به‌رسمیت‌نشناختن این بیعت تاکید کرد.[۴] او که از زمان مرگ عثمان خود را برای خلافت، آماده کرده بود[۵] با لشکری به سوی عراق حرکت کرد.[۶] بر اساس برخی گزارش‌ها، امام حسن(ع) تا حدود پنجاه روز پس از شهادت پدر و بیعت مردم، هیچ اقدامی در زمینه جنگ یا صلح نکرد.[۷] او وقتی از حرکت سپاه شام باخبر شد، با لشکریانش از کوفه خارج شد و سپاهی پیش‌آهنگ به فرماندهی عبیدالله بن عباس به سمت معاویه فرستاد.[۸]

جنگ میان دو سپاه

پس از برخوردی که میان دو سپاه رخ داد و به شکست شامیان انجامید، معاویه شبانه به عبیدالله پیغام داد که حسن بن علی به من پیشنهاد صلح داده و کار خلافت را به من واگذار خواهد کرد. معاویه به او وعده پرداخت یک میلیون درهم داد و او به معاویه پیوست. پس از آن، قیس بن سعد فرماندهی سپاه امام را بر عهده گرفت. [۹] بنابر نقل بلاذری (درگذشته ۲۷۹ق) پس از پیوستن عبیدالله به سپاه شام، معاویه با این گمان که سپاه امام حسن ضعیف شده، دستور داد با تمام توان به آنها حمله کنند، ولی سپاه امام به فرماندهی قیس، شامیان را شکست دادند. معاویه درصدد برآمد قیس را نیز با وعده‌ای شبیه آنچه به عبیدالله وعده داده بود، از سر راه بردارد، ولی موفق نشد.[۱۰]

موقعیت امام حسن در ساباط

از سویی امام حسن(ع) با لشکریان خود به ساباط رفت. به گفته شیخ مفید امام حسن برای آنکه یاران خود را بیازماید و فرمان‌بری آنها را بسنجد، خطبه‌ای خواند و گفت: وحدت و همدلی برایتان بهتر از تفرقه و جدایی است.؛ همانا تدبیری که من برای شما می‌اندیشم برای شما بهتر از تدبیری است که برای خودتان دارید» پس از سخنان او، مردم با یکدیگر گفتند او قصد دارد با معاویه صلح کند و خلافت را به او واگذارد. عده‌ای به خیمه او هجوم بردند و وسایل او را غارت کردند و حتی سجاده او را از زیر پایش کشیدند.[۱۱] ولی بنابر نقل یعقوبی (درگذشته ۲۹۲ق) علت این حادثه آن بود که معاویه چند نفر را برای گفتگو نزد حسن بن علی فرستاد. آنها وقتی از نزد وی برمی‌گشتند، با صدای بلند به گونه‌ای که مردم بشنوند، با یکدیگر می‌گفتند: خدا توسط پسر رسول خدا، خون مسلمانان را حفظ و فتنه را خاموش کرد؛ او صلح را پذیرفت. سپاهیان امام با شنیدن این سخنان برآشفتند و به خیمه او حمله کردند.[۱۲] پس از این ماجرا یاران نزدیک امام حسن به محافظت از او پرداختند، ولی در تاریکی شب یکی از خوارج[۱۳] به او نزدیک شد و گفت: ای حسن مشرک شدی همان گونه که پدرت مشرک شد؛ سپس با خنجری به ران او زد و امام که سوار بر اسب بود بر زمین افتاد.[۱۴] حسن بن علی(ع) را بر روی تختی به مدائن بردند و در خانه سعد بن مسعود ثقفی منزل دادند تا درمان شود.[۱۵]

جنگ میان معاویه و امام حسن، در نهایت به امضای قرارداد صلح انجامید. به گفته رسول جعفریان دلایلی از جمله سستی مردم، شرایط زمانه و حفظ شیعیان سبب شد امام مجتبی(ع) صلح را بپذیرد.[۱۶] بر اساس این قرارداد خلافت به معاویه واگذار شد.[۱۷]

 

برای مطالعه ماجرای صلح با معاویه به ادامه مطالب مراجعه کنید.


شهادت امام حسن علیه السلام

عکس از :سایت خبرگذاری تسنیم

 

امام حسن مجتبی علیه السلام پس از دسیسه‌های مکرر از سوی معاویه بن ابی سفیان برای ترور امام، در نهایت در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری با توطئه و تحریک معاویه و به دست همسرش جعده دختر اشعث بن قیس مسموم شد و مظلومانه به شهادت رسید. دشمنی بر ضد امام حتی پس از شهادت ایشان نیز پایان نیافت چنان‌که بنی امیه از دفن بدن مطهر امام علیه السلام در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری کردند؛ در این موضوع عایشه بنت ابی بکر و مروان بن حکم نقش اصلی را به عهده داشتند. در نهایت جنازه مطهر آن حضرت در بقیع مدفون شد.

 

عاملان قتل امام علیه السلام

منابع فریقین تقریبا اتفاق دارند که قاتل امام علیه السلام، جعده دختر اشعث بن قیس کندی، همسر امام بود. [۱]

اما محرک اصلی و عامل غیر مستقیم شهادت امام علیه السلام، معاویه بود. بنا بر نقل تقریبا همه منابع شیعی و دسته‌ای از منابع اهل سنت، معاویه هنگامی که قصد کرد برای جانشینی فرزندش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده فرستاد و به او وعده داد که اگر امام علیه السلام را مسموم کند او را به ازدواج یزید در می‌آورد. [۲] برخی گفته‌اند که معاویه حتی زهر را نیز برای جعده فرستاد [۳] دسته‌ای از منابع صرفا تطمیع مالی را بیان کردند. [۴]

برخی منابع دیگر معتقدند که علت قتل امام علیه السلام از سوی جعده، کینه‌ای بود که او نسبت به آن حضرت داشت. [۵] به نظر می‌رسد این دو مطلب منافاتی با یکدیگر ندارد. از یک سو کینه و عداوت جعده نسبت به امام علیه السلام موجب این امر بود چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که اشعث بن قیس در قتل امام علی علیه السلام شریک بود؛ دخترش جعده، امام حسن علیه السلام را مسموم کرد و پسرش محمد در قتل امام حسین علیه السلام مشارکت داشت. [۶] از سوی دیگر نیز معاویه که صریحا مفاد صلح‌نامه را زیر پا گذاشته بود [۷] و دشمنی با اهل بیت علیهم السّلام را به وضوح اظهار می‌کرد، برای عملی کردن ولایتعهدی یزید و بیعت ستاندن برای او راه چاره را در قتل امام علیه السلام جستجو می‌کرد و لذا به تحریک جعده که سابقه دشمنی خانوادگی با اهل بیت علیهم السّلام را نیز داشت پرداخت.

در این میان نقش مروان بن حکم که طرید و ملعون پیامبر صلی الله علیه و آله بود [۸] نیز قابل توجه است. ابن اعثم می‌نویسد زمانی که معاویه تصمیم به قتل امام علیه السلام گرفت،‌ مروان را به مدینه فرستاد و دستمال زهرآلودی به او داد تا آن را به جعده رسانده و او را به قتل امام تحریک کند و مروان نیز تمام تلاش خود را در این امر به کار بست. [۹]

در منابع مختلف نقل شده که امام علیه السلام ع امل قتل خود را می‌شناخت، اما چون امام حسین علیه السلام از آن پرسید، امام علیه السلام از بیان آن خودداری کرد و فرمود: اگر او همان باشد، عذاب خداوند شدیدتر است و اگر نباشد، نمی‌خواهم بی‌گناهی در مقابل من قصاص شود. [۱۰]

 

برای مطالعه نحوه به قتل رسیدن امام حسن (ع) به ادامه مطالب مراجعه کنید.

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها